ما در دوره ای زندگی میکنیم که سکوت، به گرانبهاترین کالا تبدیل شده است. اقیانوس بیکران اطلاعات، که روزی نوید آزادی میداد، اکنون به سرزمینی شلوغ و پرسروصدا بدل گشته که در آن، هر لحظهی سکوت، بلافاصله با نوتیفیکیشن جدیدی شکسته میشود. این زمزمهی دائمی، نه تنها آرامش ما را به یغما برده، بلکه ظرفیت ما برای تفکر عمیق و خلاقیت ناب را نیز تحلیل برده است. ذهن ما به جای پردازش ایدههای اصیل، مدام در حال پردازش دادههای سطحی و گذراست.
این فراموشی دیجیتال، تنها به از دست دادن حافظهی شخصی محدود نمیشود. ما در حال از دست دادن حافظهی جمعی و فرهنگی خود هستیم. حجم عظیم اطلاعات، باعث شده تا هر رویداد مهمی، تنها برای چند روز در کانون توجه باشد و سپس برای همیشه در اعماق این اقیانوس دفن شود. تاریخ در حال تبدیل شدن به رشتهای از تریلرهای سریال واری است که به سرعت میآیند و میروند، بدون آنکه فرصتی برای تأمل و درک عمیق آنها داشته باشیم.
راه حل، لزوماً عقبنشینی کامل و رد تکنولوژی نیست، بلکه جستوجوی عمدی برای “حضور” است. این حضور میتواند در قالب یک پیادهروی بدون تلفن همراه، خواندن یک کتاب کاغذی، یا حتی خیره شدن به پنجره در سکوت کامل محقق شود. این لحظات سکوت الکتریکی، مانند اکسیژنی هستند برای مغزی که در حال خفگی است. در این فضاهای خالی است که اتصالات جدید عصبی شکل میگیرند و ایدههای اصیل متولد میشوند.
نبوغ عصر ما، نه در توانایی دسترسی به اطلاعات، که در توانایی “گزینش” و “غربال” کردن آن نهفته است. هنر واقعی، هنر توجه کردن است: تصمیمگیری آگاهانه دربارهی چیزی که شایستهی وقت و انرژی ذهنی ماست. این یک قیام آرام در برابر اقتصاد توجه است که دائماً در حال دزدیدن تمرکز ماست. این قیام، شخصی و ساکت است، اما تأثیری عمیق بر کیفیت زندگی درونی ما میگذارد.
در نهایت، شاید بزرگترین طغیان در عصر حاضر، انتخاب آگاهانهی “کمبود” به جای “فراوانی” باشد. انتخاب نکردن اعلانها، پرورش سکوت و ایجاد فضایی برای فکر کردن. این سکوت الکتریکی، یک عمل رادیکال و یک فرم مقاومت در برابر سیستمهایی است که میخواهند ما را به ماشینهای مصرفکنندهی بیاراده تبدیل کنند. این، تنها راه برای بازیابی انسانیت و عمق وجودیمان در دنیایی شتابزده است.

هنوز دیدگاهی ثبت نشده است.